صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

الهي و رَبِّي مَن لي غَیرُک خدایا من جز تو کسی را ندارم

سراب عشق

اشعار و دكلمه ها و دلنوشته هاي عاشقانه و غمگين

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 136
بازدید کل : 75162
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 35
تعداد آنلاین : 1


آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 136
بازدید کل : 75162
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 35
تعداد آنلاین : 1


گفتم خدایا از همه دلگیرم

گفتم خدایا از همه دلگیرم

گفت حتی از من؟

گفتم خدایا دلم را ربوده اند

گفت بیشتر از من؟

گفتم تنهایم گذاشتند تنها ماندم

گفت تنها تر از من؟

گفتم خدایا تو چقدر دوری؟

گفت تو یا من؟

گفتم خدایا عاشقم

گفت عاشق تر ازمن؟

گفتم خدایا چرا انقدر میگویی من؟

گفت چون من توام و تو از من...

نويسنده: omid تاريخ: چهار شنبه 28 ارديبهشت 1388برچسب:گفتم خدایا از همه دلگیرم ,گفت حتی از من؟ ,, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

اشك عشق

اشكي در چشم و در دلم آهي نمانده است
ديگرا مرا ز عشق گواهي نمانده است

در چشم بي فروغ من از رنج انتظار

غير از نگاه مانده به راهي نمانده است

در سينه سر چرا نكشم چونكه بر سرم

جز سايه هاي بخت سياهي نمانده است

در دوره اي كه عشق گناه است بر دلم

جز جاي داغ مهر گناهي نمانده است

نوري زمهر تو نيست به دلهاي دوستان

لطفي دگر به جلوه ي ماهي نمانده است

در باغ خشك دوستي اي باغبان عشق

از گل گذشته برگ گياهي نمانده است

شور و حلاوتي ز كلامي نديده ام

شوقي و جذبه اي به نگاهي نمانده است

حسرت كشي ببين كه دگر از وجود من

جز ناله هاي گاه به گاهي نمانده است

 

نويسنده: omid تاريخ: دو شنبه 15 ارديبهشت 1388برچسب:اشكي در چشم,در دلم اهي نمانده ,شعر غمگين, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

 

چه زیبا گفتم دوستت دارم!چه صادقانه پذیرفتی!...

چه فریبنده اغوشم برایت باز شد!..

چه ابلهانه با تو خوش بودم!..

چه کودکانه همه چیزم شدی!...

چه زود به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی!...

چه ناجوانمردانه نیازمندت شدم!...

چه حقیرانه واژه ی غریبه خدافظ را به من دادی!...

چه بیرحمانه من سوختم!...

 

 

 

 

نويسنده: omid تاريخ: سه شنبه 13 ارديبهشت 1388برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

حس خوبه با تو بودن

حس خوب با تو بودن دیگه با من آشنا نیست
شعر خوب از تو خوندن دیگه لالایی من نیست


من همونم که یه روزی واسه چشمات خونه ساختم
واسه بوسیدن دستات همه زندگیمو باختم


توی رود خونه ی قلبت قایق من رفتنی بود
کاش از اول می دونستم قایقم شکستنی بود


واسه درد صد تا عاشق زیر پنجرت می خوندم
توی هر شهری که بودی من مسافرت می موندم


اگه بارونی نباشه واسه ریشه ی درختم
تو نیاز تو می موندم تا بباری روی بختم


قامت خوب و قشنگت شده درمون تب من
سفرت بی انتها بود واسه قصه ی شب من


چیز تازه ای ندارم که به پای تو بریزم
دست خوب مهربونی یاورت باشه عزیزم    

 

 

 

نويسنده: omid تاريخ: جمعه 23 ارديبهشت 1385برچسب:حس خوب باتو بودن,اهنگ حس خوبه با تو بودن از كورس,اهنگه حس خوبه با تو بودن, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تك درختي در كوير



ميخواهم برايت بنويسم اما مانده ام از چه چيز و چه كسي بنويسم

از تو كه بي رحمانه مرا تنها گذاشتي يا از خودم كه چون تك درختي در كوير خشك

مجبور به زيستن هستم.
از تو بنويسم كه قلبت از سنگ بود يا از خودم كه شيشه اي بي حفاظ بودم؟
از چه بنويسم؟
از دلم كه شكستي"يا از نگاه غريبت كه با نگاهم اشنا شد؟

ابتدا رام شد"اشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپيدا شد.
از چه بنويسم؟
از قلبي كه مرا نخواست يا قلبي كه تو را خواست؟
شايدم اگر در دادگاه عشق محاكمه بشويم"
دادستان تو را مقصر نداند و بر زود باوري قلب من كه تو را بي ريا و مهربان انگاشت
اتهام بزند
شايد از اينكه زود دلبسته شدم و از همه ي دلبستگي ها بريدم تا تو را داشته باشم
به نوعي گناهكاري شناخته شدم
نه!نه! شايد هم گناه را به گردن چشمان تو بگذارند كه هيچ وقت مرا نديد"
يا نديده گرفت چون از انتخابش پشيمان شده بود
عشقم را حلال كردم تا جان تو را ازاد كنم
كه شايد دوري موجب دوستي بيشترمان بشود و تو معناي((دوست داشتن)) را درك كني
اما هيهات...كه تو انرا در قلبت حس نكردي و معنايش را ندانستي...
از من بريدي و از اين اشيان پريدي..

نويسنده: omid تاريخ: سه شنبه 13 ارديبهشت 1385برچسب:دكلمه ي غمگين,دكلمه ي احساسي,دلنوشته ي غمگين, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺳﭙﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﮔﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻣﺸﺘﯽ ﺍﺟﻞ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﮔﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﺏ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﺏ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻣﻦ ﮔﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﻤﻊ ﺩﺭ ﻏﻢ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻓﺮﻡ ﻣﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﮔﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to sarabeeshgh.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com